آنچه در این مقاله می خوانید:

• همه افراد خلاق هستند!
• خلاقیت چگونه حاصل می‌شود؟
• خلاقیت یک مهارت است
• از نقاط مثبت خودتان آگاهی پیدا کنید

آیا شما فرد خلاقی هستید؟

همه ما خلاق هستیم و برای پیشرفت در کار و زندگی به خلاقیت نیز نیاز داریم. آیا تا به حال طبل زده‌اید؟ آیا تا به حال نقاشی آبرنگ کار کرده‌اید؟ آیا تا به حال نواختن موسیقی را امتحان کرده‌اید؟ آیا با این تجارب خلاقانه سر و کار داشته‌اید؟

آیا در طول زندگی خود دوستانی داشته‌اید که در کشیدن نقاشی، نواختن موسیقی یا ادبیات تبحر داشته باشند؟ یا شاید جزء آن دسته افرادی باشید که حتی نمی‌توانند یک کارت تبریک تولد به سلیقه خودشان درست کنند یا درست کردن استیکر برای بچه‌ها را یکی از سخت‌ترین کارها می‌دانند؟

بسیاری از افراد بر این باور هستند که خلاقیت یک مهارت و استعداد ذاتی است. تنها گروه‌های خاصی از افراد ذاتاً خلاق هستند و هر کسی نمی‌تواند از این تواناییِ ویژه، بهره مند باشد.

در ابتدا باید با این موضوع آشنا شوید که خلاقیت چیست؟ سپس نسبت به اینکه آیا شما خلاق هستید یا خیر قضاوت داشته باشید.

همه افراد خلاق هستند!

واقعیت اینجا است که همه افراد ذاتاً از توانایی خلاقیت بهره‌مند هستند. بر خلاف تصور اکثریت افراد، خلاقیت مهارتی است که همه می‌توانند آن را یاد بگیرند. مهارتی که شما را قادر می‌سازد ارزش‌های بسیاری ایجاد کنید. اما چگونه این امر شدنی خواهد بود؟

در ابتدا لازم است تعریفتان را از خلاقیت گسترش دهید. به عبارت دقیق‌تر خلاقیت توانایی دیدن آن چیزی است که دیگران نمی‌توانند ببینند. مهارتی که شما را قادر می‌سازد به منظور ارائه راه حل و قابلیت‌های جدید برای مسائل مختلف، چشم‌اندازهای جدید و نوآورانه‌ای را شکل دهید.

بنابراین در صورتی که با چالش و مشکلات مختلفی مواجه شدید که به یک راه حل معمولی نیاز داشته باشد، دیگر خلاقیت مهارتی بی ارزش خواهد بود. مثال زیر به شما کمک می‌کند درک بهتری از این موضوع داشته باشید.

تصور کنید شما در قسمت فروش فعالیت دارید. خلاقیت به شما کمک می‌کند به دنبال راه‌های جدید برای رسیدن به مشتریان بالقوه باشید. یا تصور کنید شما یک مربی یا معلم هستید.

در این نقش و در این جایگاه باید به دنبال راه‌های خلاقانه برای ارائه پیام خود به مخاطب یا یاد دادن مطالب به دانش آموزان باشید. افرادی می‌توانند عملکرد موفق و بهتری داشته باشند که بر خلاف سایر افراد معمولی به دنبال یافتن راه‌هایی مبتکرانه، خلاقانه و به اصطلاح غیر معمول باشند.

اندکی تأمل داشته باشید تقریباً می‌توان گفت بسیاری از کالاها یا خدمات پرفروش به دنبال نبوغ یک فرد ایجاد شده‌اند. نبوغ فردی که تلاش کرده است مشکلی را به شیوه‌ای جدید حل یا گره از کاری باز کند.

خلاقیت چگونه حاصل می‌شود؟

اجازه دهید یک تصور نادرست دیگر در مورد خلاقیت را بیان کنیم. افراد بسیاری گمان می‌کنند که خلاقیت به معنای این است که یک چیز کاملاً "جدید" و "بدیع" ارائه شود. در حقیقت این تصور با واقعیت فرسنگ‌ها فاصله دارد. چرا که هیچ چیزی را نمی‌توان کاملاً جدید دانست.

هر چیزی را که تصورش را داشته باشید حتی کارهای هنری از جایی منشأ گرفته‌اند و نمی‌توان گفت از آغاز هیچ پایه و اساسی ندارند. هر کاری که انجام می‌شود از چیزی الهام گرفته شده است.

به عبارت دیگر می‌توان گفت خلاقیت، ارتباط دادن چیزهای مختلف برای ایجاد ارزش و معنای جدید است. در صورتی که چنین چشم‌اندازی در شما وجود داشته باشد، می‌توانید شاهد خلاقیت‌های بسیاری باشید.

در حوزه تکنولوژی، شرکت اپل کامپوترهای قدیمی را با طراحی و زیبایی منحصر به فردی ترکیب کرد تا راه جدیدی برای استفاده از محصولات دیجیتال ایجاد کند. در زمینه موسیقی، یک موسیقی دان می‌تواند تحت تأثیر شیوه‌های متفاوت موسیقی، ابزار و ریتم قرار بگیرد تا در نهایت نوع جدیدی از موسیقی را خلق کند.

تمام این مثال‌ها، اتصال ایده‌های مختلف را شامل می‌شود که با وجود تفاوت‌های بسیار در یک زمینه واحد در هم می‌آمیزند و در نهایت یک ایده کاملاً جدید خلق می‌شود.

برای خلاق بودن باید هدف داشته باشید

تصور نادرست دیگر در مورد پروسه خلاقیت این است که باید در شرایط آن قرار داشته باشید. خلاقیت واقعی این نیست که به یک ایده تصادفی برخورد کنید و بگویید: «یافتم، یافتم» بلکه در حقیقت برای آنکه به طور واقعی خلاق شوید باید مسیر یا هدفی داشته باشید.

برای پرورش خلاقیت باید این سؤال را از خودتان بپرسید: «چه مشکلی را دارم حل می‌کنم؟» اگر پاسخ این سؤال را بدانید، در این صورت می‌توانید خلاقیت بهتری را نشان دهید. در اغلب موارد، ایده خلاقیت در سمت راست مغز با تصویر سازی شکل می‌گیرد.

بنابراین در هنگام خلاقیت تمرکز زیادی در سمت راست مغز شکل می‌گیرد. اما برای اینکه این پروسه به شکل بهتری انجام شود هر دو نیمکره مغز باید درگیر پروسه شوند. به عبارت دیگر بخش تجزیه و تحلیل و منطقی مغز نیز باید فعالیت داشته باشند.

شاید اندکی عجیب به نظر برسد اما خلاقیت، برای حل مشکلات و مسائل، کاربردهای زیادی خواهد داشت. حل مشکل، ذاتاً نیاز به آنالیز و منطق دارد. بنابراین به جای استفاده نکردن از نیمکره سمت چپ مغز، لازم است به طور واحد و منسجم از هر دو نیمکره برای خلاقیت بهتر استفاده کنید.

به طور مثال، زمانی که شما به دنبال ایده جدیدی هستید، سمت چپ نیمکره، شما را به تمرکز بر مسئله هدایت می‌کند که بر اساس هدف شما شکل گرفته است. سپس نیکره سمت راست، شما را به سمت یافتن و جمع آوری راه حل‌ها هدایت می‌کند.

زمانی که تصمیم می‌گیرید این ایده‌های جدید را امتحان کنید، سمت راست ایده‌هایی جدید و نو، جدا از آنچه که قبلاً می‌دانستید را در اختیار شما قرار خواهد داد. سپس سمت چپ این ایده‌ها را بررسی می‌کند تا ببیند چه مواردی کارآیی بهتری خواهند داشت.

بنابراین خلاقیت و منطق شانه به شانه هم هستند نه اینکه یکی فدای دیگری شود.

مقاله پیشنهادی: استفاده از تکنیک طوفان فکری برای افزایش خلاقیت

خلاقیت یک مهارت است

باید به این نکته ایمان داشته باشید که خلاقیت یک مهارت است. نمی‌توان خلاقیت را یک توانایی ذاتی یا استعداد طبیعی دانست  و تصور کرد تنها برخی افراد از این نعمت برخوردار هستند.

به عبارت دیگر می‌توان گفت خلاقیت و نوآوری با تمرین سیستماتیک حاصل می‌شود و با مداومت می‌توان این مهارت را تقویت کرد. با استفاده از زنجیره بازخورد می‌توان مهارت خلاقیت را اندازه‌گیری کرد و آن را بهبود داد. همچنین می‌توان در طول زمان و با تمرین مداوم این مهارت را ارتقاء داد.

از طریق تمرین‌های منظم و پیوسته می‌توان مراحل مختلف تکامل خلاقیت را طی کرد. به عبارت دیگر شما می‌توانید با تکرار و تمرین هر چه بیش از پیش خلاق‌تر شوید.

اگر تا به حال طرز تفکر شما اینگونه بوده است که نمی‌توانید جزء افراد خلاق قرار بگیرید، لازم است تجدید نظر داشته باشید. شما می‌توانید در هر حوزه‌ای از زندگی از خلاقیت بهره‌مند شوید.

خلاقیت شما را قادر می‌سازد تا به اصطلاح، زنجیرهای خود را باز کنید و از منطقه امن ذهنی که برای خودتان ساخته‌اید خارج شوید تا بتوانید رشد داشته باشید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید.

از نقاط مثبت خودتان آگاهی پیدا کنید

آیا این انگیزه برای شما ایجاد شد که از خلاقیت خود استفاده کنید؟ با خواندن این مقاله شما متوجه شدید که خلاقیت مرتبط ساختن موارد مختلف و متعدد به یکدیگر است تا ارزش یا معانی جدیدی حاصل شود.

با توجه به مواردی که در بالا اشاره شده است هر فردی می‌تواند خلاق باشد اما در ابتدا باید نقاط ضعفتان را بشناسید و سپس هدفی داشته باشید تا در جهت همان هدف از نقاط قوت خود برای پوشش دادن نقاط ضعفتان استفاده کنید.

عوامل تاثیرگذار در موفقیت همین نکات کوچکی است که باید به آنها توجه داشته باشید.