جهت مشاهده کامل ویدئو و کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید

آنچه در این مقاله می خوانید:

• عادت به تعویق انداختن کارها
• عادات های خود را تغییر دهید
• غلبه بر عادت به تأخیر انداختن کارها
• ترس از ناشناخته‌ها مانعی برای قدم گذاشتن در راه موفقیت
• برنامه ریزی لازمه موفقیت
• تبدیل رویا به واقعیت را به تأخیر نیندازید

عادت به تعویق انداختن کارها

به هفته تغییر خوش آمدید. در این مقاله می‌خواهیم به یک مورد بسیار مهم بپردازیم. در زندگی شما هدف را برای خودتان تعیین می‌کنید، انرژی مورد نیاز را به دست می‌آورید و در جهت آن حرکت می‌کنید. اما کارها را به عقب می‌اندازید. حال باید دلیل این رفتار را فهمیده و بررسی کنید که چگونه می‌توان آن را حل کرد. مطمئناً برای شما هم پیش آمده است که زمانی که باید کاری را انجام دهید، آن کار را به عقب انداخته‌اید. اما به عقب انداختن کارها دقیقاً به چه معنا است؟ معنای آن این است که شما می‌دانید باید چه کاری را انجام دهید اما آن کار را انجام نمی‌دهید. با خودتان می‌گویید که آن کار را فردا، 2، 3 یا 10 روز بعد انجام خواهم داد و به همین دلیل نیز دچار استرس می‌شوید. ما انسان‌ها هر چقدر که یک کار را بیشتر به عقب می‌اندازیم، بیشتر دچار استرس می‌شویم. این چیزی است که نه تنها باعث می‌شود که ما به هدفی که داریم دست پیدا نکنیم بلکه باعث می‌شود که ما دچار استرس شده و حتی نتوانیم روتین زندگی خود را انجام دهیم. پس خیلی مهم است که بتوانیم این مورد را حل کنیم. اما قبل از اینکه برای حل آن اقدام کنیم، باید بررسی کنیم که چرا این اتفاق به وقوع می‌پیوندد.

عادات های خود را تغییر دهید

دوستان، زمانی که ما می‌خواهیم یک کار جدید را انجام دهیم یا کاری را انجام دهیم که حتی 100ها بار آن را انجام داده‌ایم اما باز برایمان سخت است یا خارج از دایره امن ما است و انجام آن کمی برایمان دشوار است. حتی برای کسی که می‌خواهد مجدداً ورزش را شروع نماید، این کار سخت است. چنین فردی روز اول باشگاه را به تعویق می‌اندازد. چرا این اتفاق می‌افتد؟ دلیل این است که تغییر نکردن راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌باشد و شما با آن راحت هستید. در حقیقت شما با آن استایل خو گرفته‌اید. برای مثال، فرض کنید که شما شب‌ها از سر کار برمی‌گردید و روی مبل دراز کشیده و تلویزیون می‌بینید. این کاری است که شما انجام می‌دهید.

مقاله پیشنهادی: غلبه بر عادت به تعویق انداختن کارها

حال اگر بخواهید آن را به این حالت تغییر دهید که زمانی که از سر کار بازگشتید، شروع به کتاب خواندن نمایید یا یک مهارت جدید را یاد بگیرید، به نظرتان کدام یک ساده‌تر خواهد بود؟ برای مثال اگر شما ساعت 5 به منزل می‌رسید، 2 ساعت کتاب بخوانید یا یک مهارت جدید را یاد گرفته و در یک دوره شرکت کنید برایتان لذت‌بخش‌تر خواهد بود؟ یا اینکه روی مبل نشسته و تلویزیون تماشا کنید؟ مسلماً پاسخ شما تماشای تلویزیون می‌باشد. اما چرا؟ به این دلیل که در این حالت قرار نیست مغز شما کاری را انجام دهد. پس مغزتان به شما دستور می‌دهد که کاری را انجام دهید که او مجبور نباشد کار کند. نکته‌ای که وجود دارد این است که شما می‌دانید باید به چه شکلی آن کار را انجام دهید. شما باید روی مبل نشسته، تلویزیون را روشن کرده، سریال مورد نظر خود را پیدا کرده و آن را تماشا کنید. در این حالت کار زیادی را مجبور نیستید انجام دهید. چرا که آن سریال از شما چیزی را نمی‌خواهد. به همین علت است که شما می‌پسندید که به سمت تماشای فیلم و سریال بروید تا اینکه دوره‌ای را تماشا کرده، کتابی را مطالعه نموده یا یک زبان خارجی را یاد بگیرید. پس دلیل همین است. اینکه ما تغییری نمی‌کنیم به هیچ عنوان تعجبی ندارد. چرا که ذهن به ما دستور می‌دهد که به همین شکلی که هستیم بمانیم. این کار برای ذهن شما راحت‌تر است. در حقیقت برای شما لذت‌بخش‌تر است که هیچ کاری را انجام ندهید و یک گوشه نشسته و استراحت کنید.

مقاله پیشنهادی: عادت هایی که مانع موفقیت می شوند | عزت خواه دات کام

غلبه بر عادت به تأخیر انداختن کارها

اکنون ما متوجه شدیم که عقب انداختن کارها به چه دلیلی اتفاق می‌افتد و اکنون به جایی می‌رسیم که می‌خواهیم بدانیم به چه شکلی باید این عادت را از بین ببریم. در این مرحله شما از خودتان می‌پرسید که چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ دوستان، این کار خیلی ساده است. شما باید بدانید که نقشه مسیرتان چیست. اگر می‌خواهید در این مسیر بروید باید بدانید که نیاز است چه قدم‌هایی را بردارید. ما باید این قدم‌ها را دانسته و تمامی آنها برایمان تعریف شده باشند. برای مثال، اگر شما قصد مهاجرت کردن دارید باید بدانید که مهاجرت تنها به این شکل نیست که به یک کشور دیگر بروید. شما باید قدم‌به‌قدم بدانید که چه مدارکی نیاز است، از چه طریقی باید درخواست داده و آیا به وکیل نیاز دارید یا نه. باید بدانید که زمانی که به آنجا رسیدید قرار است چه اتفاقاتی برای شما پیش بیاید. آیا می‌خواهید در آنجا به سر کار بروید یا نه؟ ممکن است به دانشگاه یا کالج بروید؟ داشتن برنامه زندگی شما را راحت‌تر می‌کند و به شما این شانس را می‌دهد که قدرت این را داشته باشید که اقدام کنید.

ترس از ناشناخته‌ها مانعی برای قدم گذاشتن در راه موفقیت

کسانی که در زندگی اقدامات زیادی را می‌کنند، تنها افراد شجاع به شمار نمی‌روند. شجاعت آنها از دانستن اطلاعات به‌دست می‌آید. من اگر بدانم که در مریخ چه خبر است و شرایط آن به چه شکلی است، این جرأت را پیدا خواهم کرد که به مریخ بروم. اما اگر من ندانم در کشور همسایه چه خبر است، اگر بگویید کشوری که حتی اسم آن را نمی‌دانم، بروم، دست و پایم لرزیده و نه می‌گویم. پس شما به یک برنامه نیاز دارید. همچنین شما باید بدانید که به چه نقشه‌ای برای پیش روی در این مسیر نیاز دارید. اجازه دهید یک فرمول خیلی خوب را به شما معرفی کنیم. اگر شما ندانید که باید چه مراحلی را به جلو ببرید و مغز شما آن مسیر را نبیند، مغز شما به قلبتان اخطار می‌دهد که دست از کار بکشید و متوقف شوید. خیلی از اوقات ما به یک سمینار انگیزشی رفته و به شدت انگیزه می‌گیریم. با خودتان می‌گویید که همه چیز خیلی خوب است و من الآن انگیزه بالایی دارم. در این حالت احساسات شما را به وجد آورده و به اوج می‌آورد. سمینار تمام می‌شود. شما پای خود را از سالن بیرون می‌گذارید اما نمی‌دانید که باید چه کار کنید.

برنامه ریزی لازمه موفقیت

آیا فکر کرده‌اید که از فردا میلیونر شده و اوضاع زندگیتان تغییر می‌کند و شغل بهتری را به‌دست می‌آورید؟ نه، شما همان آدم با همان لباس‌ها و همان افکار می‌باشد. چیزی عوض نشده است. دوباره به زندگی قبلی خود برمی‌گردید. 2 روز خوشحال هستید و دوباره همه چیز تمام می‌شود. بعد از آن اتفاق بدی نیز می‌افتد. از آن پس دیدتان نسبت به همه سمینارها، کنفرانس‌ها، کتاب‌های موفقیت و فرمول‌های موفقیت بد می‌شود. چون با خودتان می‌گویید که من این میزان هزینه برای آن سیمینار کرده و چند ساعت از وقت خود را روی آن گذاشته‌ام و هیچ تغییری در زندگی من صورت نگرفت. دلیل آن خیلی ساده است. شما از آن سمینار انگیزه لازم را گرفته‌اید اما هیچ پلن مشخصی نداشتید. شما از آن سمینار بیرون آمده‌اید، حال می‌خواهید چه کار کنید؟ شما اگر برنامه‌ای نداشته باشید و ندانید که می‌خواهید چه کاری انجام دهید تا موفق شوید، پس به موفقیت نیز نمی‌توانید دست پیدا کنید. بعد از آن کم‌کم مغز شما به قلبتان می‌گوید که متوقف شود.

تبدیل رویا به واقعیت را به تأخیر نیندازید

اکنون به مرحله دوم می‌رسیم. شما باید به چه شکلی از به تعویق انداختن کارها جلوگیری کنید؟ مرحله دوم تخیل کردن است. اما شما باید چه چیزی را تخیل کنید؟ این بخش مهم‌ترین قسمت کار را شامل می‌شود. شما باید احساس کنید که زمانی که آن کار تمام می‌شود چه احساسی دارید. برای شما یک مثال می‌زنیم تا کمی موضوع برایتان روشن‌تر شود. برای مثال شما تصمیم می‌گیرید که نویسنده شوید. در همین راستا می‌خواهید که کتابی را بنویسید که در ادامه پرفروش شود و از همین طریق به آرزو و رویای کودکی و زندگی خود برسید. در این مرحله شما باید چشمان خود را ببندید و تخیل کنید. تجسم می‌کنید که شما آن کتاب را نوشته‌اید و آن چاپ شده است. تمامی مراحل به خوبی جلو رفته است و دقیقاً همان اتفاقی افتاده است که شما می‌خواهید. حتی جلد آن دقیقاً همان طرحی است که در ذهن دارید. الآن نیز جشن امضای کتاب گرفته‌اید.

تمام دوستان، آشنایان و کسانی که دوست داشتند من را در قالب یک نویسنده ببینند در آن جشن حضور پیدا می‌کنند. سالن را به همان شکلی که در ذهن دارید طراحی کرده‌اید و همان گل‌هایی که مدنظرتان بود را خریداری نموده و تزئین کرده‌اید. شما پشت یک میز نشسته‌اید و همان قلم خوشنویسی را که با آن رویاهای خود را نوشته‌اید، برداشته و روی جلد کتاب را امضا کرده و آن را به همه کسانی که قصد گرفتن کتاب از شما دارند، تحویل می‌دهید. واقعاً چه جشن باشکوهی است. برای همین است که ما می‌گوییم یک نفر رویای خود را تیک می‌زند. شما می‌توانید آن لحظه را ببینید. بیش از 300 نفر در یک روز به آن سالن آمده و شما توانستید حدود 1000 جلد از کتاب خود را در یک هفته به فروش برسانید. من نه تنها کتاب خود را فروخته‌ام، بلکه توانستم افکار خود را به بقیه دنیا نیز نشان دهم و این چیزی بود که من به دنبال آن می‌گشته‌ام. الآن می‌توانم قوی‌تر و محکم‌تر به سراغ کتاب دوم رفته و آن را بنویسم.