🎁 Black Friday شروع شد ! - هر چه زودتر تخفیف اختصاصی خودتو بگیر جزئیات بیشتر
توضیحات کوتاه :
شما برای دستیابی به موفقیت علاوه بر برنامه ریزی درست به تلاش نیز نیاز دارید. شما باید با فکر در مسیری که برای خودتان تعیین کرده اید پیش بروید و تمام تلاش خود را داشته باشید.
خلاصه ای از مقاله
از آنجا که موفقیت اتفاقی نیست باید رمز و راز آن را بدانیم. در این رابطه باید دو مورد را به خاطر بسپارید. علاوه بر برنامه ریزی، باید تلاش کنید. این مورد را در نظر بگیرید. چگونه مطمئن خواهید شد که سال خوبی را پیش رو خواهید داشت؟ در این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم.
آنچه در این مقاله می خوانید:
در این مقاله، قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم که چگونه میتوان در همه زمینههای زندگی از جمله؛ مادی، روحی، روابط شخصی و فردی، خانواده، کار و اجتماع به موفقیت دست یافت. از آنجا که موفقیت اتفاقی نیست باید رمز و راز آن را بدانیم. در این رابطه باید دو مورد را به خاطر بسپارید. علاوه بر برنامه ریزی، باید تلاش کنید. این مورد را در نظر بگیرید. چگونه مطمئن خواهید شد که سال خوبی را پیش رو خواهید داشت؟
به زبان آوردن
این عبارت که «فقط حدس میزنم» کافی نیست. لازم است در مورد آنچه اهداف و خواسته شما میباشد، بسیار دقیق و قاطع باشید. این روش و طرز تفکر «شروع ذهنی از پایان» نامیده میشود. برای ساخت خانه، شما باید در ابتدا نقشهای از طرح نهایی آن را داشته باشید. سپس میتوانید، پایه ریزی کنید، دیوارها و سقف را بچینید. زمانی مطمئن خواهید شد به هدف نهایی خود میرسید که واقعیت فیزیکی یعنی همان خانه با تصویر نقشه کاغذی یکسان باشد.
در صورتی که از نقشه و هدف خود اطمینان کامل داشته باشید، ابزار و مسیر لازم را برای رسیدن به موفقیت فراهم نمودهاید. تا زمانی که ندانید میخواهید به کدام سمت بروید، هرگز به مقصد نخواهید رسید. دو بخش کلیدی برای یک نقشه وجود دارد. میخواهید از کدام نقطه شروع کنید و تصمیم دارید در نهایت به چه مقصدی برسید. شروع کردن از نقطه پایان، شما را قادر خواهد ساخت نسبت به موقعیت کنونی خود در رابطه با نتیجه نهایی، آگاهی به دست بیاورید. بنابراین میتوانید مسیر موفقیت خود را تشخیص داده و هم راستا با آن تلاش کنید.
زمانی که نقشه دقیق و واضحی در اختیار داشته باشید میتوانید جزئیات روشنتری را برای خود مشخص کنید و بدانید که در هر مرحله به کدام سمت باید گام بردارید. در مورد برنامه خود برای سال جدید فکر کنید. باید در سال پیش رو به چه اهدافی دست یابید. شاید بهتر باشد حوزههای متفاوت زندگی خود را بررسی کنیم: شغل و کار، خانواده، روابط با دیگر افراد و مواردی از این دست. برای هر کدام از این موارد نتیجه یا هدفی را مشخص نمایید.
سپس، هر یک از این اهداف را به زیر شاخههای سه ماهه، سپس ماهانه، هفتگی و روزانه تقسیم کنید. به خاطر داشته باشید که یک مسافرت 1600 کیلومتری با برداشتن اولین قدم شروع خواهد شد و تنها با تلاش مداوم به پایان خواهد رسید. دو نکته در حین پیمودن مسیر وجود دارد:
1. محیط و جوی که اطراف شما وجود دارد: رقابت، بازار، یک طوفان یا ... .
2. باورهای شما در مورد خودتان: تعهدات، تلاش و پشتکار

شما نمیتوانید در مورد حوادثی که پیرامون شما اتفاق می افتد تصمیم گیری کنید و کاری انجام دهید. اما تعهدات، تلاش و عقاید در کنترل شما هستند. یک نقشه، موجب میشود روی مسیر خود مترکز بمانید در صورتی که گمان میکنید با در دست داشتن نقشه، فعالیتهای شما محدود خواهد شد، نگران نباشید. این نقشه انعطاف پذیری دارد. اهداف تعیین شده به شما کمک میکند به خواستههای خود دست یابید. تصمیم بگیرید سال پیش روی خود را همانطور که خانهتان را میسازید، شکل دهید. تفاوتی نمیکند خواهان چه چیزی هستید و چه تصمیمی دارید، تلاش کنید حداکثر استفاده را زمان خود ببرید و برای آن برنامهای تنظیم کنید.
برخی افراد این سؤال را دارند که آیا آموزش در رسیدن به موفقیت نقش دارد. تجربه میگوید، پاسخ این افراد مثبت است. در نقشه موفقیت، مسیرهای قدرتمندی وجود دارد. این مسیرها مستقیم به نظر میرسند، اما به این معنا نخواهد بود که این سفر سهل و آسان میباشد. شما میتوانید نقشهای برای این مسیر در اختیار داشته باشید و در مورد راه آگاهی پیدا کنید. در صورتی که قدم در این مسیر نگذارید هرگز به مقصد نخواهید رسید. پنج مسیر برای رسیدن به موفقیت وجود دارد که به سفر کاری و زندگی شما کمک میکند و میتوانید ازطریق آن آسانتر راه خود را بیابید.
مقاله پیشنهادی: تاثیر رشد فردی در رسیدن به موفقیت

1. تقریباً همه افراد خواسته مشترکی دارند. برخی میگویند: «من ثروت میخواهم.» برخی دیگر میگویند: «من میخواهم موفق شوم.» نکته مهم و قابل توجه این است که در مورد خواسته خود مصمم و دقیق باشید. به طور مثال به جای اینکه بگویید: «من سود بیشتری میخواهم» بگویید: «من میخواهم سود خالص خود را 20 درصد افزایش دهم.»
2. هدف مشخص و روشنی داشته باشید. دلیل کاری که انجام میدهید را بدانید.
3. به درک روشنی برسید و اراده داشته باشید. اراده، یکی از پایههای اصلی موفقیت به شمار میرود. اگر اراده داشته باشید فعالیتهای شما پایدار و مداوم خواهد بود. با وجود اراده، خواسته شما محقق خواهد شد. اهداف خود را مشخص کنید، آنها را تحقق یافته ببینید و به جلو حرکت کنید.
4. متعهد باشید. این گونه میتوانید به انجام مراحل کار خود پایبند بمانید. از خود گذشتگی، بخشی از این مرحله به شمار میرود. شاید ندانید باید چه کاری را انجام دهید اما در صورتی که به موفقیت خود متعهد باشید، راه رسیدن و چگونگی آن را پیدا خواهید کرد.
5. برای خود کاملاً مشخص کنید که چگونه میتوانید از خدمات، محصولات و تجارب خود منتفع شوید و چگونه دیگران و جهان اطرف شما نیز از آنها بهرهمند خواهند شد. این مرحله «دانستن داستان خودمان» نامیده میشود. تا زمانی که داستان خودتان را ندانید، نمیتوانید افراد دیگری را به آن اضافه نمایید. مهم نیست چه خدماتی را ارائه میدهید: خدمات مالی، خدمات بهداشت و سلامتی اتومبیل یا نرم افزار. باید ارزش کاری را که انجام میدهید برای دیگران روشن کنید.

مهم نیست چه حوزهای از زندگی را انتخاب میکنید. شغلی، خانوادگی، اجتماعی یا اقتصادی. در صورتی که میخواهید به مقصد موفقیت برسید، با این نقشه میتوانید مسیر خود را طی کنید. یک حوزه خاص را انتخاب کنید. ( مثلاً شغلی، خانوادگی، روابط با افراد یا ... ) و به این سؤالات پاسخ دهید.
در صورتی که هنگام پاسخ به این سؤالها این احساس را داشتید که انگار چیزی گم کردهاید یا اتومبیل شما پنچر شده است یا سوخت آن به پایان رسیده و در راه ماندهاید، شاید یک مربی بتواند به شما کمک کند دوباره در مسیر موفقیت حرکت کنید. چشم و گوش یک مربی ماهر و کارآزموده به شما کمک خواهد کرد، بفهمید در کجای مسیر قرار گرفتهاید. آنها به شما راهنمایی خواهند کرد مسیر را مشخص کنید و همچنین شما را در جهت اقدامات آگاهانه تشویق خواهند کرد، از این طریق میتوانید بر مشکلات و موانع پیش رو فائق آیید. پیش به سوی مقصد موفقیت.
شکست، به عنوان «دیر رسیدن به اهداف» توضیح داده میشود. در صورتی که با شکست مواجه نشوید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در صورتی که بدانید موفق خواهید شد، چه قدر متفاوتتر برای برداشتن چالشها و موانع تلاش خواهید کرد؟ برای آن که به موضوع «شکست» بپردازیم باید از دو جنبه به این موضوع نگاه کنیم. نخست، هدفی که برای خود در نظر گرفتهایم و دوم تعریفی که برای موفقیت ارائه میدهیم.
به طور مثال: من خرده فروشی هستم که میخواهم 10 جعبه ابزار را به فروش برسانم. اما من فقط 9 جعبه میفروشم. آیا من یک بازنده هستم یا من در 9 مورد موفق عمل کردهام و فقط در یک مورد ناموفق بودهام؟ برای داشتن یک فروش بیشتر، احتمالاً باید با ده نفر صحبت کنم. در صورتی که کالای من نیاز نه نفر از افرادی که من با آنها صحبت کردهام، نباشد، آیا من شکست خوردهام؟ آیا با شنیدن هر پاسخ منفی، شکست خوردهایم یا سنگ بنایی برای موفقیت خود ساختهایم؟

یک مسابقه بیسبال را در نظر بگیرید. شاید یک بازیکن در طول بازی 100 پرتاب توپی را که به دست میآورد به هدف نرسد. بازیکنان یک میلیون دلاری نیز 75 دصد مواقع، ضرباتشان موفقیت آمیز نخواهد بود. اما آیا این دفعات ناموفق به عنوان شکست آنها به شمار میروند؟ بیسبال مسابقه آمار و ارقام است و زندگی نیز همین طور است. در صورتی که ما یک، دو یا سه مرتبه عقب نشینی خودمان را به عنوان شکست نگاه کنیم، چگونه رشد و پیشرفت خواهیم داشت؟
توماس ادیسون به 10000 راه و روش مختلف برای اختراع برق تلاش کرد. یکی از دوستانش از او سؤال میکند: «تام، چرا هرگز متوقف نمیشوی؟» و ادیسون این گونه پاسخ میدهد: «هر دفعه که اختراع من کار نکرد، ایدهای برای بهتر شدن آن به دست آوردم. اکنون من 10000 راه را تجربه کردهام و همه آنها را حذف کردهام و به موفقیت نزدیکتر شدهام.» هر شکست او منجر شده است به سمت هدف خود گام بردارد.
همه افراد موفق همانند Thomas Edison ،Sammy Sosa و McGuire یک نقطه مشترک داشتهاند. همه آنها نتایجی را که به دست آوردهاند به عنوان یک باز خورد در نظر گرفتهاند که به آنها کمک کرده است اقدامات خود را طوری برنامه ریزی کنند که آنها را بیشتر و بیشتر به سمت هدف راهنمایی کند. آنها از اشتباهات خود درس گرفتهاند. از اشتباهات و نواقص خود به بازخوردی برای تسریع رسیدن به اهداف استفاده کردهاند.
بسیاری از افراد هنگامی که در نخستین تلاش خود برای موفقیت باشکست مواجه میشوند، ناامید و دلسرد میشوند. شاید در نگاه اول تجاربی که از شکستهای خود به دست میآوریم به ضمیر و خود ما آسیب برساند. این نوع نگاه به موضوع، باعث توقف و عدم تلاش برای رسیدن به موفقیت خواهد شد. چرا نباید از این فرصت به نحو احسن استفاده کنیم و یک هدف گم شده را به یک فرصت یادگیری جدید تبدیل کنیم؟
نگاهی به گذشته و اشتباهات خود بیندازیم و از خودمان سؤال کنیم: «چه چیزی باعث میشود به هدفم نزدیکتر شوم؟» چه قدر خوب شد که توماس ادیسون در پی شکستهای متعدد خود ناامید نشد و از تلاش برای اختراع لامپ برقی دست برنداشت. در این صورت ما میبایست در نور شمع میخواندیم و مینوشتیم. او هیچ گاه در مقابل شکست ها تسلیم نشد و با ایمان و باور به مسیر خود ادامه داد.
داشتن یک ذهنیت درست برای ساخت تجربهای از زندگی که با پذیرش همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن، شما را به موفقیت برساند، چهقدر برای شما حائز اهمیت است؟ اگر علاقهمند هستید در خصوص راهنمایی که شما را برای تجربه یک زندگی موفق آماده میکند، بیشتر بدانید، مطالعه مقاله معرفی دوره شگفت انگیز پاراسل زندگی را از دست ندهید.