آنچه در این مقاله می خوانید:

• مدیریت ارتباط با مشتری
• استراتژی‌هایی برای مدیریت تعداد مشتریان
• ضرورت مدیریت مالی مؤثر را دست کم نگیرید
• استراتژی‌هایی برای داشتن مدیریت مالی مؤثر

اصول موفقیت در کسب و کار

چگونه در کسب و کار موفق شویم؟ شروع یک کسب و کار جدید با الزامات زیادی همراه است. شما باید گام‌ها زیادی را برداشته و خیلی از گام‌ها را نیز برندارید تا بتوانید یک کسب و کار را با موفقیت به سرانجام برسانید. نکته‌ای که باید بدانید این است که این کار یک شبه اتفاق نمی‌افتد. به عنوان یک کارآفرین شما باید بپذیرید که لازم است تلاش کنید و بخش زیادی از زمان خود را به کار کردن اختصاص دهید. البته مسئله‌ای که باید روی آن تأکید شود این است که اختصاص دادن صرف زمان و انرژی روی یک کار نمی‌تواند شما را به موفقیت در آن کار برساند.

شما باید بدانید که راه‌های درستی که باید پیش بروید کدام یک هستند و در کنار آن به درک درستی از راه‌هایی که باید از پیش رفتن در آن اجتناب کنید نیز دست پیدا کرده باشید. خیلی اوقات اهمیت کارهایی که نباید انجام دهید از کارهایی که ملزم به انجام آن‌ها هستید، بیشتر می‌باشد. یک کارآفرین موفق باید این موارد را دانسته و به درک درستی درباره آنها رسیده باشد. ما در این مقاله قصد داریم به دو موردی که باید برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار از آنها دوری کنید، اشاره نماییم.

مدیریت ارتباط با مشتری

بسیاری از شرکت‌ها در شروع کار و به عنوان یک استارت آپ، هیچ شانسی برای انتخاب مشتریان خود ندارند. برای کسب و کارهای کوچک، داشتن تعداد انگشت شمار مشتریان بزرگ نیز می‌تواند کفایت کند. مطمئناً ارائه خدمات به تعدادِ کمی مشتری بزرگ می‌تواند خیلی آسان‌تر از ارائه خدمات به تعداد زیادی مشتری کوچک باشد. در کنار آن می‌توان در هزینه‌ها نیز صرفه جویی کرد. با توجه به تجربیاتی که شرکت‌های مختلف در این زمینه کسب کرده‌اند، اگر از بحران مالی اخیر بتوان درسی گرفت، آن درس این است که هیچ مشتری آنقدر بزرگ نیست که بخواهید آن را دنبال کنید.

در حالی که داشتن یک پایگاه مشتری وسیع می‌تواند در بعضی از بخش‌ها چالش ایجاد کند (به عنوان مثال؛ تولید محصولات بسیار تخصصی) اما این دقیقاً همان کاری است که همه شرکت‌ها باید انجام دهند. آن‌ها باید داشتن یک پایگاه مشتریان بزرگ را در استراتژی توسعه کسب و کار خود قرار دهند. مهم نیست که این کار تا چه اندازه می‌تواند ناراحت کننده باشد اما همه صاحبان کسب و کار باید از خودشان بپرسند که اگر بزرگ‌ترین مشتری خود را از دست دهند، تا چه اندازه به خطر خواهند افتاد؟

استراتژی‌هایی برای مدیریت تعداد مشتریان

• یک برنامه رشد کسب و کار رسمی را طراحی نمایید. به روند تاریخی کسب و کار خود نگاه کنید. برای پایگاه مشتریان شما تاکنون چه اتفاقی افتاده است؟ چند درصد از مشتریان بیزینس شما می‌توانند در صورت از دست دادن آنها، کسب و کار شما را در معرض خطر قرار دهند؟ بعد از پاسخ دادن به سؤالات این چنینی، شما باید تعیین اهداف کسب مشتریان جدید و اختصاص منابع برای دستیابی به این برنامه را در دستور کار خود قرار دهید. شما باید در اقدامات خود ثابت قدم باشید.
• در برابر شخصی سازی مقاومت کنید. زمانی که یکی از مشتریان اصلی به دنبال یک محصول شخصی سازی شده می‌باشد، بررسی کنید و ببینید که آیا انجام این کار در کسب و کار شما می‌تواند معنایی پیدا کند یا نه. اگر این حرکت در نهایت به بهبود محصولی که دیگران قصد خرید آن را دارند منجر می‌شود، می‌تواند برای کسب و کار شما مناسب باشد. در غیر این صورت، انجام این کار می‌تواند با ریسک همراه باشد.
• محصولات و خدمات جدیدی را در بازارها مختلف ارائه دهید. محصولات و خدماتی را ارائه دهید که با استراتژی‌های کسب و کار شما و قابلیت‌های آن سازگار باشد. همچنین به یاد داشته باشید که هدف، فروش محصولات جدید به مشتریان می‌باشد نه محصولاتی که در حال حاضر موجود هستند.

مقاله پیشنهادی: از اصول مدیریت زمان چه می دانید؟

ضرورت مدیریت مالی مؤثر را دست کم نگیرید

نداشتن تخصص لازم در زمینه مدیریت مالی احتمالاً یکی از رایج‌ترین عواملی است که باعث می‌شود شرکت‌های موفق دچار مشکل شوند. در برخی از نمونه‌های مطالعاتی، داشتن استعداد کارآفرینی باعث رشد چشمگیر، فروش میلیونی و سودآوری سالم یک شرکت شده است. با این حال، هنگامی که زمان توسعه خط تولید یا سرمایه گذاری عظیم روی ارتقاء کارخانه ها، ماشین آلات و تجهیزات می‌رسد، گزارش مالی محدود و تحلیل ناکافی منجر به از دست رفتن سرمایه خواهد شد. در نهایت نیز تمامی این موارد باعث می‌شوند که موفقیت شرکت از دست برود. مدیریت مالی مؤثر به دو چیز نیاز دارد: دانش مناسب و ابزارهای درست. کمپانی‌هایی که دانش مناسبی دارند می‌توانند از ابزارهایی که به درستی انتخاب شده‌اند به شکل موثری بهره برده و از منابع خود به صورت بهینه‌ای استفاده نمایند.

برای مثال، بررسی کنید و ببیند که گزارش مربوط به هر یک از پروژه‌ها، محصولات و خدمات بدون هیچ وقفه‌ای تهیه شده‌اند؟ آیا معیارهای عملکرد مالی به صورت واضح نشان می‌دهد که یک بیزینس در گذر زمان می‌تواند سوددهی لازم را داشته باشد؟ یک خبر خوب که در این خصوص وجود دارد این است که شما می‌توانید تخصص مدیریت مالی را از بیرون از سازمان خود به داخل بیاورید.

اگر یک شرکت اطمینان نداشته باشد که سرمایه آن برای چرخاندن چرخ‌های کسب و کار کافی می‌باشد یا اگر برای این کار به یک سرمایه گذاری عظیم نیاز است، داشتن مدیریت مالی مؤثر می‌تواند بسیار کارآمد باشد. چرا که با این کار شما می‌توانید اطلاعات و اعتماد لازم برای داشتن تصمیم گیری درست در کسب و کار خود را به دست بیاورید.

استراتژی‌هایی برای داشتن مدیریت مالی مؤثر

• روی مدیریت جریان پول نقد، تسلط لازم را پیدا نمایید. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که حدود نیمی از کارآفرینان، پروژه‌های جریان نقدی کسب و کار خود را با نتایج واقعی به دست آمده در یک سال گذشته، مقایسه نمی‌کنند. از آنجایی که کمبود پول نقد می‌تواند حتی در سودآورترین کسب و کارها و آنهایی که رشد سریعی دارند نیز رخ دهد، هر بیزینسی باید روی جریان پول نقد تسلط لازم را پیدا نمایند.
• گزارش مالی خود را با جزئیات کامل تهیه نمایید. در بیشتر کسب و کارها، هزینه محصول یا خدمتی که ارائه داده می‌شود در طول زمان تغییر می‌کند. اتخاذ شیوه‌های مناسب برای داشتن گزارش مالی دقیق برای حفظ حاشیه سود سالم در بلند مدت ضروری می‌باشد. در غیر این صورت، شما می‌توانید تمرکز خود را روی محصولاتی قرار دهید که بهترین بازده را داشته باشد.

• در خصوص اینکه به چه میزان پول نقد نیاز دارید، برای خود هدف گذاری داشته باشید. بسیاری از کسب و کارهایی که در طول دوران بحران مالی با شکست رو به رو می‌شوند، ممکن است بتوانند با داشتن یک بودجه مالی بیشتر، از این اتفاق جان سالم به در ببرند. بحران‌های مالی می‌توانند به راحتی، شرکت‌های سودده را نیز دچار مشکل کنند. اهدافی را تعیین کنید که این اطمینان را به شما می‌دهند که در پستی و بلندی‌های چرخه کسب و کارتان شما را دچار مشکل نخواهند کرد. برای مثال، بسیاری از بیزینس‌ها تمایل دارند که پول نقد کافی در دست داشته باشند تا بتوانند هزینه‌های عملیاتی را تا 90 روز پوشش دهند. داشتن ذخیره مالی در زمان‌هایی که مشکلی وجود ندارد می‌تواند ایده خوبی باشد. چرا که شما در موقعیت بهتری هستید و می‌توانید به شکل بهتری از سوی بانک یا جذب سرمایه گذار تأمین مالی شوید. پس برای جذب سرمایه منتظر روزی نباشید که به آن نیاز پیدا می‌کنید. همچنین به یاد داشته باشید که جذب سرمایه پروسه زمان‌بری می‌باشد. تفاوتی هم نمی‌کند که مربوط به زمان‌ها و موقعیت‌های خوب باشد یا شرایط دشوار.