آنچه در این مقاله می خوانید:

• رسیدن به موفقیت با قدرت ذهن
• رازهای نهفته در ذهن انسان
• روش های کنترل ذهن
• تمرین کسب موفقیت

رسیدن به موفقیت با قدرت ذهن

مردم همواره می‌خواهند بدانند که راز موفقیت چیست؟ تنها جوابی که می‌توان به این پرسش داد این است: هر چیزی که به ذهنتان خطور می‌کند را باور نکنید. در این مقاله، تجربیات و نکاتی در زمینه تاثیر قدرت ذهن در موفقیت از زبان یکی از افراد موفق مطرح شده است. زمانی من در یک دانشگاه محلی، روانشناسی اجتماعی تدریس می‌کردم، موضوع یکی از درس‌های من این بود که "ذهن" چگونه در طول زمان فیلترهای خود را برای مشاهده دنیا ایجاد و اعمال می‌کند؟

بنابراین برای روشن ساختن موضوع برای دانشجویان، در ابتدای کلاس، من یک تکه کوچک کاغذ را روی لنز پروژکتور قرار دادم و با شروع کلاس، وانمود کردم که ناگهان متوجه چیزی روی پرده نمایش شده‌ام که دید را تار و خراب می‌کرد. بدون این که به پرده اشاره کنم، از چند دانشجو پرسیدم "لطفاً چک کنید، ببینید مشکل از کجاست و اینکه آیا می‌شود دید بهتری را روی صفحه داشته باشیم.

مثل اینکه چیزی روی پرده نمایش لکه انداخته است." من این آزمایش را چندین بار تکرار کردم و از چندین گروه از دانشجویان خواستم تا موضوع را بررسی کنند و مشکل را پیدا کنند. اما هر بار دانشجویان بلافاصله به سمت پرده نمایش می‌رفتند تا ببینند مشکل از کجاست در حالیکه مشکل از آن تکه کاغذ کوچکی بود که من روی لنز پروژکتور گذاشته بودم. مدتی طول کشید که دانشجویان بفهمند مشکل از لنز است و نه پرده نمایش.

وقتی مشکلی در زندگی پیش می‌آید و آرامش ما را به هم می زند، این مشکل لزوماً واقعی نیست. این پرده نمایش نیست که نیاز به تغییر یا تعویض دارد، بلکه لنزی است که از طریق آن به واقعیت می‌نگریم. درسی که از این قضیه می‌توان گرفت این است که اغلب مواقع چیزی که به ما استرس وارد می‌کند، یا تجربه‌ای که آرامش ما را به هم می‌زند، لزوماً واقعیت ندارد.

این چیزی بیشتر از تفکر مثبت است. باید دیدگاه شما نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید کاملاً شفاف و واضح باشد، نسبت به حقایق موجود در آن موقعیت کاملاً آگاهی داشته باشید، تا بتوانید استرس درونی خود را که خودتان مسبب آن هستید از رنج‌های واقعی و حقیقی مجزا کنید.

رازهای نهفته در ذهن انسان

ذهن ما فیلتری است که از طریق آن جهان را می‌نگریم. ذهن شما همواره در حال ارائه روایت مخصوص به خود در مورد واقعیت است و اگر هر چیزی که به ذهنتان می‌رسد را باور کنید، در نهایت تصویری کاملاً تحریف شده از واقعیت نصیبتان می‌شود. ذهن شما مانند یک عینک عمل می‌کند که مناسب شماره چشمهای شما نیست و این گونه تصویر شما از جهان را خراب می‌کند.

بنابراین به جای اینکه تصویری درست از واقعیت را به ما نشان دهد، همواره موقعیت‌ها را تحریف و فیلتر می‌کند و در نتیجه فکرهایی به ذهن ما خطور می‌کند مانند اینکه رئیسمان ناکارآمد است، همکارانمان کار خود را درست انجام نمی‌دهند یا عدم موفقیت ما ناشی از فرهنگ بد جامعه است. در نهایت، واکنش‌ها و رفتارهایی که در نتیجه این افکار از ما سر می زند، در واقع محصول داده‌های اشتباه است.

مقاله پیشنهادی: 5 راه دست یابی به نگرش ذهنی مثبت

پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چگونه با این افکار مقابله کنیم؟ چگونه اجازه ندهیم که فیلتر ذهنی، تصمیمات ما را تحت‌الشعاع خود قرار دهد؟یکی از بهترین کارهایی که می‌توان در این زمینه انجام داد این است که بعد از آگاهی از این فیلترها افکار خود را زیر سؤال ببریم و به طور دقیق آنها را بررسی نماییم.

باید تصمیم بگیریم که آیا مایل هستیم داستانی که ذهنمان برای ما تعریف کرده است را باور کنیم یا خیر. هر چند که ذهن ما خیلی تلاش می‌کند تا ما را به عنوان قربانی شرایط معرفی کند و به ما اطمینان دهد که اگر شرایط درست بود ما می‌توانستیم موفق‌تر شویم.

روش های کنترل ذهن

با استفاده از راهکارهایی می‌توان از ذهن گذر کرد و کنترل امور خود را به دست گرفت. در اینجا روشهایی را برای در دست گرفتن کنترل ذهن ارائه می‌کنیم.

1. استرس را از واقعیت جدا کنید

یکی از با ارزش‌ترین تجربیاتی که داشته‌ام این است که درک کرده‌ام "من با صدای درون ذهنم یکی نیستم." من به این درک رسیده ام که ذهن من با اعتماد به نفس مورد نیاز برای تقویت توانایی‌هایم متفاوت است. وقتی تفاوت ذهن و اعتماد به نفس را درک کنید، آنگاه می‌توانید به صدای ذهن خود و داستانی که برای شما بازگو می‌کند گوش فرا دهید و بدون توجه به اینکه آیا داستان ذهن را باور می‌کنید یا خیر، بهترین تصمیم‌گیری را انجام دهید. در اینجاست که آزادی واقعی متولد می‌شود.

2. موفقیت یا شکست نتیجه شرایط شما نیستند

زمانی که صبح از خواب بیدار می شوید احتمالاً با خود نمی‌گویید که "الان می‌خواهم شروع به فکر کردن کنم." اگر دقت کنید می‌بینید که بدون آنکه توجه کرده باشید ذهنتان پر از افکار مختلف است. اغلب این افکار ناامید کننده هستند و بیشتر در مورد توانایی‌ها، روز کاری‌ که در پیش رو دارید و شرایطی هستند که مانع موفقیت شما می‌شوند. برای رسیدن به سطوح بالاتر موفقیت، شما باید قبول کنید که شرایط شما مسئول عدم موفقیت شما نیستند. این شرایط، واقعیت‌هایی هستند که شما از درون آنها باید سر برآورید و به موفقیت دست یابید.

3. داستانی که ذهنتان خلق کرده است را ویرایش کنید

قبل از اینکه تمام افکار خود را زیر سؤال ببرید، از خود بپرسید "از چه چیزی صد در صد مطمئن هستم؟" یا "حقایق کدامند؟" این کار به شما این امکان را می‌دهد انعطاف ذهنی را تمرین کنید. وقتی به ندای ذهنم گوش می‌دهم، تنها یک توضیح برای وقایعی که برایم رخ داده‌اند وجود دارد. اما در مقابل، انعطاف ذهنی کمک می‌کند که دیدگاه شفافی نسبت به حقایق کسب کنم و بپذیرم که این وقایع در نهایت به نفع من خواهند بود.

با در نظر گرفتن حقایقی که در مورد آنها مطمئن هستم، می‌توانم بیش از صد دلیل را مشاهده کنم که چرا یک تجربه خاص برای من اتفاق افتاده است و چگونه این تجربه می‌تواند در نهایت به نفع من تمام شود. این کار شما را قدرتمندتر می‌سازد و به عبارت دیگر شما را از قدرتهای درونیتان آگاه می‌نماید.

تمرین کسب موفقیت

آیا برای رسیدن به موفقیت آماده‌اید؟ در اینجا به شما تمرینی یاد می‌دهیم که می‌توانید آن را انجام دهید و در مورد ذهن خود تفکر کنید. برای چند دقیقه چشمان خود را ببندید و تنها به ندای درون ذهنتان گوش فرا دهید. این صدا برای شما یک داستان کامل را تعریف خواهد کرد. اینکه فرهنگ جامعه بد است، اینکه شما تنها فردی در محل کار خود هستید که همه وظایفش را به خوبی انجام می‌دهد یا اینکه اگر رئیس، همکاران یا مشتریان شما افراد متفاوتی بودند، زندگی شما با موفقیت بیشتری همراه بود.

خود را به چالش بکشید و سعی کنید تنها بر موضوعاتی تمرکز نمایید که حقیقتاً از وجود آنها مطمئن هستید. تمامی این حقایق را که از وجودشان مطمئن هستید، بر روی کاغذ یادداشت کنید. تنها این موارد حقیقت شما هستند. پس از آن می‌توانید از خود سؤال کنید "چرا من استرس دارم و چرا در حال رنج کشیدن هستم؟" اغلب مواقع پاسخ به این سؤال در داستانهایی نهفته است که ذهن برای ما می‌سازد و تعریف می‌کند و ما آن داستانها را باور می‌کنیم.

ارزش ما به عنوان کارمند یا رهبر این نیست که در شرایط عالی و تحت نظر یک رئیس عالی یا در حضور همکاران بی نقص چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. ارزش ما در این نهفته است که به چه سرعت و دقتی می‌توانیم بر واقعیت شرایط خود آگاه گشته و به این فکر کنیم که در شرایط نه چندان عالی چگونه می‌توانیم به بهترین نتایج دست یابیم.