آنچه در این مقاله می خوانید:

• چرا آمازون موفق شد؟
• نقل قول هایی از جف بیزوس

چرا آمازون موفق شد؟

شرکت آمازون زمانی نماد تمام عیار این بود که وقتی هیجانات در مورد یک شرکت از واقعیت فراتر می‌رود، چه رخ خواهد داد. تیترهای اخبار "مؤسس آمازون لقب شخصیت سال مجله تایم را از آن خود نمود" و "تحلیلگران از این هراس دارند که آمازون در حال ورشکستگی باشد" هر دو در فاصله 14 ماه و در حدود سال 2000 در اخبار ظاهر شدند. پس از 13 سال، آمازون همچنان در حال رشد و شکوفایی است.

در واقع این شرکت سلطه خود را بر صنایعی گسترده است که هیچ ارتباطی با کار اصلی آمازون، یعنی فروش کتاب، ندارند. در حال حاضر، سهام آمازون به میزان سه برابر قیمت‌ها در اوج شرایط حبابی اینترنت خرید و فروش می‌شوند. آمازون این موفقیت را مدیون مؤسس و مدیرعامل خارق‌العاده خود، جف بیزوس، است. او در این شرکت فرهنگی بنا نهاده است که نه تنها با طرز فکر بسیاری از رهبران تجاری متفاوت است بلکه در مواقعی حتی در تضاد با آنها است. او همچنین سخنان حکیمانه بسیاری دارد. در اینجا 20 نقل قول از جف بیزوس که در طول این سالها بیان کرده است را ذکر می‌کنیم.

نقل قول هایی از جف بیزوس

1. تمامی کسب و کارها باید برای همیشه جوان باقی بمانند. اگر مشتریان شما همزمان و در راستای شما پیر شوند، شما تبدیل به فروشگاه Woolworth’s می‌شوید (سوپرمارکتی که در سال 1924 آغاز به کار کرد و بسیار موفق بود اما تا سال 1997 تمامی شعبه‌های آن از میان رفتند).

2. شرکت‌ها بر دو نوع هستند: شرکت‌هایی که تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا از مشتریان خود هزینه بیشتری دریافت کنند و شرکتهایی که تلاش می‌کنند هزینه کمتری از مشتریان دریافت نمایند. آمازون متعلق به دسته دوم است

3. حاشیه شما فرصت من است. (منظور بیزوس از حاشیه، فرصت‌هایی است که شرکتهای دیگر در نظر نمی‌گیرند یا حوزه‌هایی است که به آن توجه نمی‌کنند. مانند حاشیه کتاب که فضای خالی برای یادداشت کردن است.)

4. اگر تنها کارهایی را انجام دهید که از قبل نتیجه آن را می دانید، و اگر چیزهای جدید را امتحان و آزمایش نکنید، شرکت شما از بین خواهد رفت.

5. ما در آمازون سه تفکر بزرگ داریم که به مدت 18 سال به آنها پایبند بوده‌ایم. این سه تفکر دلیل اصلی موفقیت آمازون هستند: مشتری را در اولویت قرار دهید، نوآوری داشته باشید و صبور باشید.

مقاله پیشنهادی: نظر جف بزوس در رابطه با فروش در آمازون (بخش اول)

6. اغلب مواقع مردم از من می‌پرسند: در ده سال آینده چه تغییراتی را شاهد خواهیم بود؟ این یک سؤال جالب اما بسیار معمولی و پیش پا افتاده است. هیچکس از من نمی‌پرسد، در ده سال آینده چه چیزی تغییر نخواهد کرد؟ به نظر من سؤال دوم از سؤال اول بسیار مهم‌تر است. به این دلیل که استراتژی‌های تجاری باید بر طبق مسائلی طراحی شوند که در طول زمان تغییر نمی کنند. در تجارت خرده‌فروشی، ما می دانیم که مشتریان همواره به دنبال قیمت پایین هستند و من مطمئنم که این خواسته تا ده سال آینده تغییری نخواهد کرد. آنها به دنبال تحویل سریع و تنوع بالای محصولات هستند. من نمی‌توانم تصور کنم که ده سال آینده یک مشتری به من مراجعه کند و بگوید: "جف، من عاشق آمازون هستم، فقط ای کاش قیمت‌های شما کمی بالاتر بود." یا "من عاشق آمازون هستم فقط دوست داشتم تحویل کالا را کمی دیرتر انجام می‌دادید." این غیر ممکن است. بنابراین، ما اطمینان داریم که انرژی‌ و هزینه‌ای که صرف این کار می‌کنیم در آینده به سود ما خواهد بود. سودی که در حال حاضر برای مشتریان ایجاد می‌کنیم، ده سال آینده برای ما سود به همراه خواهد داشت. وقتی می دانید کاری که انجام می‌دهید درست است، حتی اگر مدت زیادی طول بکشد تا نتیجه آن را ببینید، باز هم از صرف انرژی برای آن خسته نمی‌شوید.

7. اگر لجوج نباشید زود از آزمایشات خسته می‌شوید و آنها را متوقف می‌کنید. در عین حال اگر انعطاف پذیر نباشید، در مواجهه با مشکلات، تنها سرتان را به دیوار می‌کوبید و نمی‌توانید راه حل‌های پیش رو را ببینید.

8. هر برنامه‌ای که در تجارت برای خود طراحی می‌کنید، در مواجهه با واقعیت شکست می‌خورد. واقعیت همواره متفاوت است. برنامه‌ای که طرح ریزی شده و چیزی که در نهایت به واقعیت می‌پیوندد، هرگز یکسان نیستند.

9. در گذشته، شما 30 درصد از زمان خود را به بهبود خدمات و 70 درصد را به اعلام آن به عموم اختصاص می‌دادید. در جهان جدید، این درصدها برعکس شده‌اند.

10. ما در مورد کشش قیمتی تحقیق کرده‌ایم و نتیجه همیشه این بوده است که باید قیمت‌ها را افزایش دهیم. اما ما این کار را انجام نمی‌دهیم زیرا عقیده داریم که با پایین نگه داشتن قیمت‌ها می‌توانیم در طول زمان اعتماد مشتری را جلب کنیم و در بلندمدت این موضوع به افزایش جریان نقدینگی منجر می‌شود.

11. تصمیم من برای تأسیس آمازون در سال 1994 در نتیجه به کارگیری چهارچوبی بود که من آن را چهارچوب به حداقل رساندن پشیمانی نامیده‌ام. من خود را در هشتاد سالگی تصور کردم که وقتی به زندگی خود نگاه می‌کنم تا آنجا که ممکن است پشیمانی و حسرتی نداشته باشم. من می‌دانستم که وقتی هشتاد ساله شوم، نمی‌خواهم حسرت بخورم که چرا این کار را (تأسیس آمازون) امتحان نکردم. نمی‌خواستم حسرت این را داشته باشم که چرا از این پدیده جدید یعنی اینترنت استفاده نکردم چون می‌دانستم که اینترنت قرار است اهمیت بسیار زیادی در آینده پیدا کند. می‌دانستم که اگر در این کار شکست بخورم، باز هم از انجام دادن آن پشیمان نخواهم بود. اما می‌دانستم چیزی که از آن پشیمان خواهم شد این است که چرا آن را امتحان نکردم. می‌دانستم که این پشیمانی هرگز مرا رها نخواهد کرد.

12. فرایند نوآوری در آمازون ابتدا از مشتری آغاز می‌شود و سپس به عقب می‌رود. رفاه و راحتی مشتری برای فرآیندهای نوآوری در آمازون معیار اصلی است.

13. معمولاً فردی که در تجارت خود در رقابت با دیگران است، صبح زود وقتی دارد دوش می‌گیرد به این فکر می‌کند که چطور می‌تواند در رقابت از رقبای خود سبقت بگیرد. اما در آمازون ما وقتی زیر دوش هستیم به این فکرمی کنیم که چگونه می‌توانیم خدمت جدیدی را عرضه کرده و به مشتری سود برسانیم.

14. شرکت‌ها نباید به زرق و برق معتاد شوند چون زرق و برق همیشگی نیست.

15. به نظرمن، مثل همه محدودیتها، صرفه جویی نیز مادر اختراع است. یکی از بهترین راههای رهایی از یک تنگنا این است که با نوآوری راه خود را به بیرون پیدا کنید.

16. اگر تعداد آزمایش‌هایی که سالانه در شرکت انجام می‌دهید را دو برابر کنید، میزان نوآوری شما نیز دوبرابر می‌شود.

17. اگر از این می‌ترسید که مورد انتقاد قرار گیرید، شما را به خدا هیچ کاری انجام ندهید.

18. اگر به بلندمدت چشم دوخته باشید، منافع مشتریان و منافع سرمایه‌گذار در یک راستا قرار خواهند گرفت.

19. لازمه نوآوری و خلاقیت این است که آمادگی این را داشته باشید که مردم به مدت زیادی شما را درک نکنند. شما ممکن است کاری انجام دهید که واقعاً به آن اعتقاد دارید، اما به مدت طولانی مردمی که حتی حسن نیت هم دارند از شما و کارتان انتقاد می‌کنند. اگر افرادی که حسن نیت دارند از شما انتقاد می‌کنند باید از خود بپرسید: آیا آنها حق دارند؟ و اگر پاسخ مثبت است باید کار خود را تغییر دهید. اگر حق با آنها نباشد، اگر واقعاً اعتقاد دارید که کارتان درست است، پس باید به این سوء تفاهمات اهمیت ندهید. این کلید نوآوری است.

20. شما باید ببینید بقیه شرکتها چه کارهایی انجام می‌دهند. به هیچ عنوان نباید خود را منزوی و از بقیه جدا نمایید. اما در عین حال نباید کار بقیه را نیز تقلید کنید. باید به کار آنها نگاه کنید و از آنها الهام بگیرید. باید یک ویژگی منحصربه فرد برای آن خلق کنید که تنها مختص شما باشد.