آنچه در این مقاله می‌خوانید:

• ویژگی های یک ایده خوب برای کسب و کار
• ایده‌های استارتاپی ناب
• یک ایده تجاری متقاعد کننده چه ویژگی هایی دارد؟

چگونه یک ایده کسب و کار خوب پیدا کنیم؟

ایده استارتاپی خود را پیدا کن! تحقیقات نشان داده است که بهترین و موفق‌ترین ایده‌های بیزینس توسط افرادی ارائه شده‌اند که چندین سال تجربه مرتبط در حوزه مورد نظر داشته‌اند. برای رسیدن به یک ایده موفق، باید درک عمیقی از فناوری مورد نیاز، رفتار مشتری، و حوزه مورد نظر داشت.

اما نمونه‌های زیادی نیز در دست است که در آن، افراد کاملاً بی تجربه در یک حوزه خاص، به ایده‌های ناب و خارق‌العاده رسیده‌اند. استیو جابز و استیو وزنیاک از دانشگاه انصراف دادند تا شرکت اپل را تأسیس کنند. فرد اسمیت، مؤسس شرکت پستی FedEx، زمانی که دانشجو بود ایده این کار به ذهنش رسید.

بنابراین چگونه باید به یک ایده موفق دست یافت؟ در دنیای اقتصاد، "جرقه ناگهانی ایده" معنا ندارد، هرچقدر که آن ایده درخشان باشد. اغلب مواقع، باید زمان زیادی صرف طراحی و پرورش ایده شود تا به یک سطح مشخص از پختگی برسد. برای رسیدن به این پختگی، ایده باید از فیلترهای زیادی عبور نماید.

ویژگی های یک ایده خوب برای کسب و کار

اولین ویژگی برای یک ایده استارتاپی خوب این است که، ایده باید از لحاظ عقلی توجیه پذیر باشد. برای این کار باید موقعیتهای موجود در بازار، امکان پذیر بودن ایده و میزان خلاقانه بودن آن را بررسی نمایید. در این صورت، بسیار سریع متوجه خواهید شد که خیل عظیمی از پرسش‌ها به ذهن شما خطور می‌کند و اولین مشکلات بروز می‌یابند.

شما باید گام به گام با این مشکلات رو به رو شوید، ایده خود را بهبود بخشید و اصلاح نمایید و توجیه‌پذیری آن را دوباره بررسی نمایید. باید ببینید که آیا می‌توانید پاسخ خوبی به پرسش‌های مطرح شده بدهید؟ آیا راهی برای حل مشکلات دارید؟ آیا می‌توانید شانس خود را در بازار افزایش دهید؟

اگر نه، باید بیشتر تلاش کنید. ایده استارتاپی خود را با دوستان، اساتید، کارشناسان و مشتریان احتمالی در میان بگذارید. هر چه وسعت حوزه تحقیقات شما بیشتر باشد، بهتر می‌توانید مزایا و شانس‌های آن در بازار را بسنجید. در این صورت، برای مذاکره با سرمایه گذاران حرفه‌ای، آمادگی بیشتری خواهید داشت.

بررسی ایده کسب و کار چقدر طول می‌کشد؟

پاسخ به این سؤال به موارد مختلفی بستگی دارد. با توجه به مراحلی که ذکر کردیم، مدت زمان کمتر از یک ماه بسیار غیرمحتمل و غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسد.

به عنوان مثال، ایده تجاری برای تولید یک محصول یا فرایند، تنها زمانی می‌تواند سرمایه گذاری به خود اختصاص دهد که به اندازه کافی ملموس باشد تا بتوان آن را در آینده وارد بازار نمود و ریسک‌های مربوط به آن نیز منطقی باشند.

این کار ممکن است سالها طول بکشد. سرمایه گذاران به این دوره،"مرحله کاشت" می گویند. برای سرمایه گذاری در این مرحله، باید به گونه‌ای سرمایه اختصاص داد که نیاز به موفقیت سریع نداشته باشد.

همچنین اگر یک ایده بسیار از زمان خود جلوتر باشد، به بار نشستن آن بیشتر طول می‌کشد. مثلاً ممکن است شما یک ایده برای تولید یک محصول داشته باشید، اما فناوری یا زیرساختهای مورد نیاز برای تولید این محصول را در اختیار نداشته باشید.

یک نمونه از این مورد، اینترنت است. در ابتدای ظهور اینترنت، ایده‌های استارتاپی مختلفی برای بازاریابی کالاها و خدمات وجود داشتند اما به دلیل نبود امنیت کافی در سیستم‌های پرداخت پولی، به مدت زیادی خرید و فروش در اینترنت با استقبال خوبی مواجه نبود.

مقاله پیشنهادی: ایده های جذاب برای راه اندازی استارت آپ

ایده‌های استارتاپی ناب

ایده های تجاری و استارتاپی می‌توانند بر اساس دو جنبه شکل بگیرند. اولین جنبه به خود کالا یا خدمات مورد نظر می‌پردازد. دومین جنبه به نحوه تولید و بازاریابی کالا یا خدمات بازمی گردد که به آن "سیستم تجاری" گفته می‌شود.

در هر دو جنبه، می‌توان به صورت تدریجی پیشرفت کرد یا اینکه یک ایده کاملاً جدید را شکل داد. معمولاً مفهوم ابداع به کالاها و خدماتی اطلاق می شود که از روش‌های تولیدی معمول استفاده می کنند و از طریق کانالهای بازاریابی سنتی تبلیغ می‌شوند.

به عنوان مثال، مایکروسافت، سیستم عامل DOS را طراحی کرد اما همچنان از روش‌های فروش معمولی IBM برای بازاریابی آن استفاده می‌کرد. یا به عنوان مثال، شرکت Mistral برای تبلیغات تخته‌های موج سواری جدید خود همچنان از فروشگاههای معمولی خود استفاده می‌کرد.

نوآوری در سیستم بیزینس غیرملموس‌تر است اما همه بخش‌ها مهم هستند. به عنوان مثال، شرکت کامپیوتری Dell، به دلیل ارائه محصولات ارزان قیمت موفقیت بسیاری کسب کرد.

اما این شرکت به این دلیل توانست محصولات ارزان قیمت تولید کند که تنها در صورتی کامپیوتر را تولید می‌کرد که برای آن سفارش ثبت شده باشد.

زمانی که به فکر تولید یک محصول جدید هستید، باید تمرکز اصلی شما بر این باشد که چگونه می‌توانید به مشتری نفع بیشتری برسانید. اما در سیستم تجاری، این تمرکز بیشتر بر روی کاهش هزینه است.

بنابراین به طور کلی می‌توان گفت که نفع کلی که به مشتری می‌رسد دریافت محصول با هزینه کمتر است. گاهی می‌توان دو جنبه نوآوری یعنی تولید و سیستم تجاری را با هم تلفیق کرد.

یک ایده تجاری متقاعد کننده چه ویژگی هایی دارد؟

ایده استارتاپی باید برای سرمایه گذار جذاب باشد. شما برای ارائه ایده خود به سرمایه گذار، باید متنی ارائه دهید که شامل موارد زیر باشد:

این ایده چه منفعتی برای مشتری دارد؟ چه مشکلی را حل می‌کند؟ موفقیت در بازار از طریق جلب رضایت مشتری حاصل می‌گردد نه از طریق محصولات خارق‌العاده.

مشتریان محصولی را خریداری می‌کنند با این هدف که نیازی را برای خود برآورده کنند یا مشکلی را حل کنند. بنابراین اولین ویژگی یک ایده تجاری موفق این است که به روشنی بیان کند قصد دارد به چه نیازی در مشتری پاسخ دهد و چگونه به این هدف می‌رسد.

• بازار هدف چیست؟ یک ایده تجاری تنها زمانی ارزش اقتصادی دارد که مردم آن کالا یا خدمات را بخواهند. بنابراین دومین ویژگی یک ایده تجاری خوب این است که نشان دهد برای کالا یا خدمات مورد نظر بازار خوبی وجود دارد و گروههای مشتری هدف را شناسایی نماید.
• ایده چگونه به پولسازی منجر می‌شود؟ بسیاری از محصولات به صورت مستقیم و از طریق فروش به مشتری به پول می‌رساند. اما در برخی موارد، مکانیزم درآمدزایی می‌تواند پیچیده باشد. به عنوان مثال، برای انجام تبلیغات، محصول به صورت هدیه به مشتری داده می‌شود. بنابراین، سومین ویژگی یک ایده استارتاپی موفق این است که چه میزان درآمد و به چه طریقی به دست خواهد آمد.

مقاله پیشنهادی: نحوه جذب سرمایه گذار برای استارت آپ

منافع مشتری در کسب و کار

ایده تجاری و استارتاپی شما باید برای مشکلی که برای مشتریان بالقوه اهمیت دارد، راه حل ارائه دهد. اشتباهی که بسیاری از کارآفرینان مرتکب می‌شوند این است که راه حل را برابر با جزییات فنی محصول در نظر می‌گیرند.

سرمایه گذاران اینگونه فکر نمی‌کنند. آنها ابتدا ایده تجاری را از دید بازار و مشتری بررسی می‌کنند. برای آنها، مهم‌ترین عامل، منفعت رساندن به مشتری است.

بقیه موارد در درجه دوم اهمیت قرار دارند. اگر شما بگویید که "دستگاه جدید من در هر ساعت 200 عملیات انجام می‌دهد" یا "دستگاه جدید من 25% کوچک‌تر از نمونه‌های قبلی است" در واقع بر جزییات محصول تمرکز دارد.

اما اگر فردی بگوید "دستگاه جدید من 25 درصد در زمان مشتری صرفه جویی می‌کند و در نتیجه 20 درصد هزینه‌های او را کاهش می‌دهد" یا "با راه حل جدید ما، می‌توانید تولید خود را تا 50 درصد افزایش دهید" از دید مشتری به مساله نگاه کرده است.

به عبارت دیگر، کالا یا خدمات جدید، تنها راهی برای رساندن نفع به مشتری است و به خودی خود نفعی به حساب نمی‌آید.

نفعی که یک کالا یا خدمات برای مشتری دارد این است که در مقایسه با موارد مشابه، چه چیزی در این کالا یا محصول بهتر است. بنابراین این مورد، یک راه مهم برای برجسته تر کردن و ایجاد تفاوت با محصولات دیگر است و نقش مهمی در موفقیت ایده استارتاپی شما در بازار دارد.

همچنین اگر امکان داشته باشید، باید بتوانید منافع مشتری را به صورت آمار و ارقام نشان دهید. مواردی که در این مقاله ذکر شد، اولین گامهای پرورش یک ایده تجاری به شمار می روند و در شروع هر استارتاپی از اهمیت زیادی برخوردار هستند.