خیلی از افراد تصور می کنند برای راه اندازی کسب و کار پرسود و میلیاردی ، ایده بسیار مهم هست !!!

اگر ایده ی ناب و فوق العاده ای داشته باشیم ، می توانیم کسب و کار موفقی راه اندازی کنیم ، تو چگونه فکر می کنی ؟

دوست خوبم الان میخواهم به تو آماری از این موضوع بدهم که قول می دهم شوکه بشوی ! بر اساس آمار وبسایت رسمی فربز که در سال 2017 منتشر شد :

90 درصد کسب و کارهای نوپا یا همان استارت آپ ها در کمتر از 5 سال سقوط می کنند و کاملا از بین می روند !

امار عجیبی است !! اما زمانی عجیب تر می شود که 80 درصد همان استارت آپ ها ، ایده های خوب و قابل رشدی داشتند.

بهترین ایده ها اگر فقط ایده باشند هیچ ارزشی ندارند و بر خلاف تصور عمومی باید باور کنیم و بپذیریم که نحوه اجرا ، ساخت و مدیریت یک ایده است که آن را تبدیل به کسب و کار میلیاردی می کند.

حتی ایده های ناب می تواند به طور کلی شما را نابود کند ، 42 درصد از محصولاتی که در استارت آپ ها ساخته می شوند ، هیچوقت حتی به فروش نمی رسند.

و به این دلیل که بازار خریدی ندارند و صرفا همین منحصر به فرد بودن باعث نابودیش می شود.

همه ی افرادی که در دنیا موفق شده اند ، در هر کاری ، در هر کسب و کار یا رشته ورزشی یکی از دو کار زیر را انجام داده اند:

دسته اول : در خط صاف زندگیشان زمانی که فرصتی برای موفقیت برایشان پیش آمده ، فرصت را خوب تشخیص داده اند و سریع اقدام کردند.

دسته دوم : این دسته به مراتب خیلی موفق تر از دسته قبلی هستند ، این دسته نه تنها فرصت ها را تشخیص داده اند بلکه در بیشتر موقعیت ها ، فرصت را ساخته اند.

از زمانی که به یاد می آورم همیشه رویای درونیم این بود که یک روزی فیلم سینمایی بسازم و زمانی که روی پرده بزرگ نمایش داده می شود اولش بزرگ بنویسه کارگردان " حسین عزت خواه " !

وای حتی همین الان که باز صحبت از رویام شد از خوشحالی و هیجان به وجد آمدم.

چندین سال پیش تصمیم گرفتم اولین قدم فیلمسازی را بردارم و فیلمنامه ی کوتاهی نوشتم . مصمم شده بودم واقعا این فیلم را بسازم ، اما خیلی چیزها توی این مسیر برایم گنگ و بی مفهوم بود. از فیلم برداری و دوربین هیچ اطلاعاتی نداشتم برای همین از یکی از دوستانم کمک خواستم و قبول کرد که بهم کمک کند .

به من گفت که بروم و بازیگرهای مناسب را پیدا کنم. من نیاز به 5 نفر بازیگر داشتم ، سه نفر پسر و دو نفر دختر !

بزرگترین مشکلم این بود که نمی دونستم بازیگرها را از کجا باید پیدا کنم ، بعد از چند روز تلاش در گوگل سرچ کردم و به سختی یک لیست 110 نفری که در محدوده شهر من بودند پیدا کردم ایمیلی نوشتم و واسشون فرستادم.

بعد از گذشت 3 روز در کمال ناباوری ، هیچ پاسخ مثبتی نشنیدم ، کلافه شده بودم .

به هیچ وجه نمیخواستم قبول کنم شکست خورده ام و پروژه کنسل است. با دوستم تماس گرفتم و به عنوان آخرین راه برای امتحان کردن بهم گفت به مرکز تئاتر شهر بروم و با کسانی دانشجوی تئاتر هستند و تئاتر تمرین می کنند صحبت کنم.

حوالی ساعت 7 عصر به سالنشان رفتم و ابتدا به تماشای تئاتر نشستم.

همه تماشاچی ها محو تئاتر بودند و با دقت دنبال می کردند اما من گوشه ای بر روی صندلی جمع شده بودم و دستم زیر چانه ام بود و اخم هایم درهم ، فقط به این فکر می کردم که اگر اینها به من جواب منفی بدهند ، ساخت فیلم من چه می شود ؟

یا اگر از من پول بخواهند ، من که پولی ندارم به آنها بدهم !

غرق این افکار بودم تا صدای تشویق تماشاچی ها بلند شد ، لحظه ای صبر نکردم سریع به طرف اتاق کار آنها رفتم.

 با هزار ترفند و خواهش توانستم با سه نفر آنها صحبت کنم ، اما هیچکدام حتی اسم فیلمی که می خواهم بسازم را هم نپرسیدند!

فاجعه بود !!!

واقعا چرا ؟ چرا همه ی این آدم ها هر کدام به نوعی درخواست من را رد کردند ؟ مدام از خودم همین را می پرسیدم ؟؟!!

مدتی گذشت ، خیلی از رویایم دور شده بودم تا اینکه یک روز یکی از بزرگترین اتفاق های زندگیم افتاد ، من با الگو و تکنیکی آشنا شدم که مسیر زندگی من را از شکست و قبول شکست کاملا برعکس کرد.

با استفاده از تکنیکی که یاد گرفتم ، خیلی جالبه که بدونی دقیقا همان افراد به درخواست همکاری کردن با من جواب مثبت دادند.

کاملا رنگ و کانترست زندگی برایم عوض شد.

بعد از اینکه اولین فیلم کوتاه زندگیم را ساختم ، تا چند ماه بسیار خوشحال بودم و در مورد آن با همه صحبت می کردم تا اینکه کم کم برایم عادی شد و برگشته بودم به روتین قبلی زندگیم و خیلی کار می کردم .

همه تمرکزم دقیقا بر روی کار کردن زیاد بود تا اینکه به طور کامل نقش اون الگو و تکنیک در زندگیم ناپدید شد و دیگر فراموشش کردم.

یک شب به دعوت یکی از دوستانم به یک مهمانی رفتم و بعد از اینکه شام خوردیم به حیاط خانه رفتم تا کمی راه بروم. اتفاقی کنار چند نفر که کنار استخر ایستاده بودند و گرم صحبت بودند ، ایستادم.

یکی از آنها که وسطشون ایستاده بود ، با اشتیاق و هیجان جمله ای گفت که هنوز در گوشم می شنوم .

جمله این بود : " هفته ی پیش جشنواره فیلم لوکارنو ، فیلمم را قبول کرد ، بلاخره وارد فستیوال شد ! "

دیگر چیزی متوجه نشدم و دقیقا به یاد حسین عزت خواه اصلی افتادم ، رویای من فیلم و سینما بود.

 ساختن فیلم ! همه ی مسیری که رفته بودم به یادم آمد به خصوص زمانی که ازآن تکنیک استفاده کردم و موفق شدم با همان افراد فیلمم را بسازم.

از فردای اون شب به خودم قول دادم هیچوقت نگذارم کار یا زندگی روزمره من را کنترل کنه .

دوباره تکنیک را استفاده کردم ، فوق العاده بود ، نه تنها توانسته بودم برای ساخت فیلمم ازش استفاده کنم ، اینبار توانسته ام در بیزینسم بزرگترین قرارداد زندگیم را ببندم.

دوست خوبم چون مطمئنم که الان فوق العاده کنجکاوی ، میخوام بهت بگم که داستان چیه ...

دوست دارم این نکته طلایی را باهات به اشتراک بگذارم ، چون ایمان دارم که در زندگیت خیلی میتونه بهت کمک کنه و ازش استفاده کنی تا بتونی بزرگترین هدف زندگیت را خلقش کنی و برای همیشه زندگیت را متحول کنی.

چقدر می تونی باهاش جهت موقعیت های زندگیت را عوض کنی .

لازم نیست که مدیر یک کمپانی مولتی میلیاردی باشید تا مردم به شما گوش بدهند .

روانشناسان و انسان های موفق تکنیکی را کشف کرده اند که تو دقیقا می تونی با استفاده از آن چیزی که از مردم می خواهی را بدست بیاوری حتی در حالتی که آنها متوجه نشوند که از آنها درخواستی کردی!

محققان رشته روانشناسی در دانشگاه میشیگان بر اساس تحقیقاتی که در سال 2016 انجام دادند به نتیجه ی شگفت انگیزی رسیدند که خیلی از افراد به راحتی از کنار آن رد می شوند.

نتیجه تحقیقات بدین شکل است که اگر یک ساعت با افراد به شیوه ی درستی صحبت کرد ، میتوان بر روی آنها تاثیر عمیقی گذاشت یعنی در طول گفتگو در 15 دقیقه اول طرف مقابل را شناخت و نیازش را متوجه شد. در گام بعدی در 15 دقیقه دوم ، به طرف مقابلت با دایره لغات خودش همراه با احساسی که به آن نزدیکتر است ، بفهمانی که نیاز یا مشکلش را درک کرده ای و متوجه هستی و شرایطش را تو کاملا تجربه کرده باشی یا درک می کنی.

در 15 دقیقه سوم ، پاسخ به نیازش را به او بدهی و همان چیزی که به دنبالش هست را به آن ، در بین کلمات نشان دهی و بیشتر متوجه شود که دقیقا تو نیازش یا شرایطش را درک کرده ای و در این مرحله اعتمادش به تو برای رفع نیازش بیشتر می شود.

و در مرحله آخر ، در این 15 دقیقه که نام آن را کانکولوژن می نامند .

تو خودت را مایل به همکاری به او معرفی می کنی و تصمیم گیری را برای شروع همکاری به عهده او می گذاری و اتفاقی که در طول این پروسه در مغز طرف مقابل می افتد این هست که او شما را به عنوان یک شریک کاری مناسب یا راه حلی برای رفع مشکل یا نیازش می بیند.

همین یک ساعت کافیست تا به خواسته خود برسید و استفاده از این تکنیک حتی در بستن قراردادهای چند ده میلیاردی با افراد هم امکان پذیر است. چارلز شواب با استفاده از همین تکنیک قرارداد 175 میلیون دلاری بست !!!

دوست خوبم من با استفاده از فرمول زیر تونستم دقیقا همان افرادی که درخواست من را رد کردند .

نظرشون را عوض کنم و با این فرمول موفق شدم با افراد معروف ارتباط برقرار کنم و درخواستم را مطرح کنم ، و خیلی مهم تر از همه کاری کنم که مشتاق باشند با من کار کنند.

تصور بکن که در موقعیت هایی که در زندگی از دست دادی اگر این تکنیک را می دونستی ، چقدر بهتر می تونستی عمل کنی ! و به چه نتیجه ی بهتری می رسیدی ؟!

اگر موافق باشی حالا به سراغ تکنیکهایی برویم که به تو قدرت نفوذ در تصمیم گیری افراد در مقابل تو را بدهد.

تکنیک اول :

پیراهن مشکی افراد را نپوش – مسواک طرف مقابلت را برندار !!!

همه افراد در درونشون نسبت به بعضی موضوعات حساس هستند ، و زمانی که در گفتگو با آن موارد شروع کنیم یا حتی در اواسط گفتگو استفاده کنیم دقیقا فرد مسواک شخصی خودش  را در دهنت می بینند ، چه احساسی بهش دست می دهد ؟؟؟

در مغز آنها فعال کرده ایم و طرف مقابل فقط و فقط حواسش به مسواکش می رود و در این نقطه موضوعی که فرد درگیر آن می شود ، مسواکی هست که در ذهنش وجود دارد.

تله موش ذهنی !!!

بر اساس تحقیقات روانشناسانی که بر روی ذهن کار می کنند ، اغلب افراد در اولین برخورد خود تمایل به مطرح کردن موارد منفی دارند که اغلب شبیه شکایت کردن یا گله درمی آیند .

دقیقا همین موضوع مانند تله ای در ذهن هست که اگر هشیارانه انتخاب موضوع برای شروع صحبت نشود ، در تله ذهنی خودتان گیر می کنید.

در وهله اول کیک خامه ای را به طرف مقابلت بده !!!

اینکه مغز و چشمان ما قدرت دیدن توانایی ها و نقطه های مثبت افراد را داشته باشه ، واقعا بهترین مهارت هست.

ما باید یک فیلتر ذهنی و چشمی در درونمان بسازیم و مواردی را ببینیم که نقطه مثبت آن شخص هست و در اون زمینه ها ستایشش کنیم.

این قسمت خیلی مهمه که باید بدونیم اصلا نباید چاپلوسی کنیم و دقیقا صفات خوب واقعی را ببینیم و در گفتگو مرور کنیم.

ترسیم نقشه ی گنج !!!

تنها راه در کل دنیا برای اینکه بر روی افراد بیشترین تاثیر را گذاشت این است که در مورد چیزی که مردم می خواهند صحبت کرد و به آنها راه رسیدن به آن را نشان داد.

اگر رازی در دنیا در مورد موفقیت باشد ، آن این است که نقطه نظر و دید بقیه افراد را درک کرد و توانایی این را داشت که از زاویه دیگر افراد موقعیت ها را دید.

پاسکاری توپ !

تشویق کردن آدم ها به اینکه در مورد خودشان باهات حرف بزنند!!!

بیشترین بهایی که به یک شخص می توان داد اینه که به اینکه چه چیزی می خواهد و چه هست گوش کرد. آدم ها عاشق این هستند.

برنده ی بازنده نباش !

هیچوقت به دنبال برنده شدن در یک گفتگو نباش!!!

حتی اگر توانایی این را داری که اشک طرف مقابلت را دربیاری و احساس برنده بودن بکنی !!!

در اصل هیچ چیزی بدست نمی آوری و حتی در درون این تو هستی که از درون قبلا به گریه افتاده ای ! هیچ برد و باختی وجود ندارد و اگر به دنبال این هستی چیزی را به کسی ثابت کنی باید بدانی که این نیت و هدف فوق العاده بی ارزش تر از آن است که برای آن انرژی بگذاری.

تورلیدر گروه نابیناها !

 دوستانه رفتار کن حتی اگر طرف مقابلت بسیار عصبانی هست!

این طبیعت آدم هست که زمانی که طرف مقابلش عصبانی هست ، عصبانی بشود اما تو باید کنترل رانندگی در مسیر گفتگو را بدست بگیری تا در نهایت طرف مقابلت هم آرام شود.

فراموش نکن هدفت این هست که به نتیجه ی دلخواهی که می خواهی برسی.

ماشین تسلا باش !

 به آنها اجازه بده که فکر کنند که تصمیم نهایی با آنهاست.

هیچکس با زور قانع نمی شود ، پیشنهاد دادن خیلی بهتر است .

 به آنها پیشنهاد همکاری یا پیشنهاد فلان کار را بده .بذر جهت تصمیم گیری را در ذهن آنها بکار ، تصمیمش به سمتی که می خواهی جوانه می زند.

تکنیک دوم : با یک دلار یک لامبورگینی بخر !

دوست خوبم این تکنیک فوق العاده هست ، باید یاد بگیری بدون هزینه کردن و پرداخت کردن پول نیازی که داری را برطرف کنی یا به عبارت دیگر بدون هزینه کردن شریک کاری بگیری یا افراد را استخدام کنی .

میدونم سوال بزرگی تو ذهنته ، آخه مگه میشه کسی بدون پول واسم کار کنه ؟

آره میشه !

من و هزاران کارآفرین دیگه انجامش دادیم. آیا میتونی تا 48 ساعت دیگه 50 میلیون آماده کنی ؟ چه راههایی به ذهنت می آید ؟

دوست من حالا تصور کن که هیچ پولی توی حساب بانکیت نیست و تو باید برای نجات عزیزترین آدم زندگیت تا 48 ساعت دیگه پول فراهم کنی یا شرایطی مهیا کنی تا جونش را نجات بدی ؟

آیا الان همان راه ها به ذهنت رسید یا ذهنت بازتر شد ؟ دقیقا همینه به محض اینکه باور کنی که راه دیگری هم به جز پرداخت کردن حقوق به افراد وجود دارد ...

تو می تونی گران ترین آدم ها را هم به رایگان به استخدام دربیاری.

من با استفاده از تکنیک قدرتمند با یک دلار لامبورگینی بخر، توانستم بازیگرانی را در فیلم کوتاهم بیارم که دستمزدهای بالایی داشتند و بدون اینکه ازمن دستمزدی بگیرند یکی از بهترین بازیهاشون را واسم انجام دادند.

دوست خوبم الان خیلی خوشحالم که کتابی برای تو آماده کردم که حاصل شش سال آزمون و خطای من و دانشجویان من هست .

در این کتاب باهم بررسی می کنیم که چطوری بهترین ایده را از درون مغزمان بیرون بکشیم و برسیم به مهمترین مرحله یعنی اجرا و مدیریت ایده ، که نیازمند اجرای هر ایده ای در کسب وکار تکنیک ساخت پل ارتباطی هست .

همین الان می تونی این کتاب را دانلود کنی و از دوازده میلیون بیکار ایرانی خارج بشی و در کمتر از 90 روز کسب و کار خودت را بسازی.

یاد میگیری همین حالا چه فرصت های مناسبی در زندگی تو وجود داره و مهمتر چطوری از این فرصت ها استفاده کنی و تبدیلشون کنی به پلی برای رسین به آرزوهات و زندگی که رویاش را داری.

باید یاد بگیری با افرادی که اطرافتان بیشتر آشنا بشوی و فرصت ها را ببینی و سریع تکنیک ها را اجرا کنی تا بتونی ایده های کسب و کارت را با شرایطی که داری اجراشون کنی.

لیست کتاب های سایت عزت خواه 

اگر واقعا آماده ای ازت میخوام که همین الان این کتاب را دانلود کنی ، چون این کتاب به مدت محدودی بر روی وبسایت هست و بعد از آن حذف می شود.